چشمی» که عاشورایی شد، فقط اشک نمیریزد.
نگاه بر هر گونه گناه را بر خود حرام میداند؛
دستی» که عاشورایی شد، فقط سینه نمی زند.
دستگیری از نیازمندان را بر خود واجب،
و دست اندازی به هر گونه گناه را بر خود حرام میداند؛
قلبی» که عاشورایی شد، فقط داغدار نمیشود.
آن قدر سرشار از عشق به تمام خوبی ها میشود،
که درونش بدی ها جایی برای جولان نداشته باشند؛
فکری» که عاشورایی شد، فقط به مصیبت عاشورا نمی اندیشد.
در مورد هدف و عظمت عاشورا فکر میکند؛
زبانی» که عاشورایی شد، فقط یا حسین نمیگوید.
میکوشد تا به جز کلمات حسین گونه، کلامی نگوید؛
پایی» که عاشورایی شد، عاشورا را فقط در سال 61 هجری
و کربلا را فقط در سرزمین نینوا نمیبیند.
میکوشد تا هر لحظه و در هر مکان، گام های حسین گونه بردارد؛
مصیبت» عاشورا اتفاق افتاد تا ما آن را مصیبت» ندانیم
خدایا؛
کمکمان کن که نه فقط اسم حسین،
بلکه رسم» حسین در تمام اعضا و جوارحمان جاری باشد.
درباره این سایت